ریال نیوز : مهندس بهرامن، رئیس خانه معدن و نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران حواشی و ناگفته های معدن سنگ دهبید را تشریح کرد .
به گزارش ریال نیوز ، مهندس بهرامن اخیرا در مصاحبه ای با اکو ایران راجع به تاریخچه معادن سنگ های تزیینی کشور سخن گفت و بخصوص به گذشته چند تا از معادن مشهور اشاره کرد لکن آنچه او در باره معدن سنگ دهبید گفت حایز اهمیت زیادی بود که مورد توجه بیشتر صاحبنظران قرار گرفت. آنچه این قسمت از صحبتهای مهندس بهرامن را حایز اهمیت می کند مغایرت اطلاعاتی است که او بعنوان کسی که خودش شخصا بطور مستقیم در جریان تمامی این امور از ابتدا تا به امروز بوده است با اطلاعاتی که گاهی بصورت شایعه در فضای مجازی یا افواه مطرح شده است.
او در پاسخ به سوال خبرنگار از تاریخچه معدن دهبید می گوید در واقع معدن سنگ دهبید را مجموعه شرکت خصوصی ما اکتشاف و به نام خود کرد. بعدا در هیات مدیره شرکت، ما در نظر گرفتیم این معدن را با نیت در آمد زایی برای خدمت به بچه های معلول به موسسه توانبخشی که برای این منظور تاسیس شده و شروع به کار کرده بود هبه کنیم. او اضافه می کند که در همان مقطع اولیه معدن ، کار اکتشاف و آغاز بهره برداری به صورت ابتدایی انفجاری عمل شده بود.»
او می گوید: برای بهره برداری از این معدن ما یک شرکت تعاونی ایجاد کردیم ولی عین منافع مادی و معنوی شرکت تعاونی را برای موسسه توانبخشی ولی عصر که متولی حمایت از فرزندان معلول بود قرار دادیم.
او می گوید که بخشی از سهام این شرکت تعاونی که بهره بردار این معدن بود تا سال ۸۱ هم به نام خود او و چند نفر دیگر از دوستان او بوده است که به عنوان یک مجموعه فعال بخش خصوصی و با توجه به اصول اخلاقی و انسانی این کارعام المنفعه را انجام دادند و منافع آن را به موسسه توانبخشی واگذار کردند . وی می افزاید که البته موسسه توانبخشی تمامی هزینه هایی که برای معدن دهبید صرف کرده بودیم با توافق و رضایت عیناً به ما عودت داد.
سپس با فعالیت و دلسوزی هایی که مجموعه مدیریت و کارکنان شرکت وابسته به موسسه توانبخشی داشتند توانستند به بهترین نحو کار معدن را پیش برده و به اوج موفقیت برساند.
خبرنگار که دنبال روش شدن حقایق و بررسی حواشی ایجاد شده برای معدن دهبید و موسسه توانبخشی است، از او می پرسد که آیا حواشی این معدن از همان زمان شروع شد؟
مهندس بهرامن که می گوید معتقد است که هرجا که موفقیت به دست می آورد برای او حاشیه درست می کنند در پاسخ می گوید ، خب ما چون به عنوان خانه معدن حضور داریم اطلاعات را دائم می گیریم و من حواشی را به این مفهوم می گویم که محلی های منطقه دوست داشتند در آن معدن که به موفقیت رسیده بود یک مشارکتی داشته باشند.
باید بگویم در آن زمانی که ما این معدن را به توانبخشی دادیم شاید یک و یا دو کارخانه سنگ بری در منطقه فعال بود ولی به سال های ۹۲ تا ۹۴ که رسیدیم تعداد کارخانه ها به بالای ۲۰۰ تا رسیده بود که در کار فرآوری بودند ، عملا به همین دلیل معدن دهبید باعث شد حتی معدن های دیگر اطرافش هم فعال شوند و به دلیل ساختار زمین شناسی که ما در منطقه داشتیم ، بخش های خصوصی هم در معدن کاری و هم در فرآوری فعال شدند که این فعالیت باعث شد که منطقه به عنوان یک قطب معدن سنگ های به اصطلاح مرمریتی کشور درآید که فواید آن به کشور و مردم برمی گردد.
در واقع سیاست گذاری آن معدنکار یعنی شرکت وابسته به موسسه توانبخشی که می توانست با فعالیت نامناسب کار بازار معدن را هم به نابودی بکشاند، اما نه تنها عملکردشان بسیار خوب بود بلکه در آن ایام با سرمایه گذاری در تکنولوژی و بکارگیری روش های مدرن در استخراج و با بازاریابی خوب توانستند موفق شوند.
در این مصاحبه خبرنگار از آقای مهندس بهرامن می پرسد ما می خواهیم به یک شفاف سازی در صحبت هایی که شما اشاره می کنید برسیم که چگونه شد که معدنی که داشت خوب فعالیت می کرد و در واقع اشتغال زایی برای منطقه داشت و صادرات حوزه سنگ کشور را افزایش داده بود ، چرا تصمیم می گیرد که معدن را به دولت واگذار کند و در چه سالی این موضوع دقیقاً اتفاق افتاد؟
مهندس بهرامن در پاسخ به خبرنگار می گوید من خودم شاهد این موضوع بودم. در بین سالهای ۹۸ الی ۹۹ مسائلی مطرح شد که بهره بردار می خواهد معدن دهبید را عودت بدهد به متولی بخش معدن کشور ، که در این مقطع گروه های دیگری هم به عنوان متقاضی معدن ورود پیدا می کنند. این درخواست در شورای عالی معادن مطرح شد.
یکی از تقاضاهایی که در آن منطقه بود ، تعاونی محلی بود که در منطقه به دلیل سرمایهگذاری های زیر ساختی که توسط بخش خصوصی تعدادی کارخانه و غیره زده بودند طی سالیان شکل گرفته بود. پس از پیشنهاد عودت معدن توسط شرکت وابسته به توانبخشی ، از سوی این شرکت تعاونی برای وزارت صمت تقاضای بهره برداری از معدن صورت گرفت که قاعدتاً باید در شورای معادن می آمد. این تقاضا هم توسط وزارت صمت در شورای معادن مطرح شد.
مهندس بهرامن می افزاید من خودم در آنجا حضور داشتم . شاید من با این موضوع مخالفت کردم چون معتقد بودم بهتر است که در واقع درآمد آن معدن همچنان برای بچه های معلول استفاده شود ولی متقاضی در واقع صاحب پروانه یعنی شرکت توانبخشی اعتقاد داشت که این معدن را میخواهد عودت بدهد که در پایان کار ما تسلیم نظر بهره بردار شدیم.
من اعتقاد داشتم حتی یک بخش از این سهام با توجه به اهداف عالیه موسسه توانبخشی در اختیار آنها باقی بماند که مورد توافق توانبخشی قرار نگرفت.
بدین ترتیب در سال ۹۹ شورای عالی معادن با انتقال معدن موافقت کرد. نگاه شورا این بود که بتواند آرامش منطقه را حفظ کند و با توجه به قوانین و مقرراتی که برای برگزاری مزایده وجود داشت با تشریفات بسیار خاصی سال ۹۹ معدن سنگ دهبید به شرکت تعاونی محلی منتقل شد.
خداروشکر آن تعاونی هم در کار خود برای بهره برداری از معدنی که با تلاش بسیار به آن موقعیت رسیده بود موفق است و کارشان را از سال ۹۹ تا کنون که پنج سال می گذرد به خوبی انجام می دهد و هم اکنون در بازارهای بیرونی و داخلی حضور دارند .
اما باید گفت که این ارتباط و تلاش دائمی که در گذشته مجموعه توانبخشی روی این سنگ و معدن داشت باعث شده بود تا بازارهای این سنگ در داخل و خارج به خوبی همچنان حفظ شود.
خبرنگار در ادامه از آقای بهرامن می پرسد چرا در برخی اخبار و مطالب در فضای مجازی ، تلاش می شود همچنان معدن دهبید به اسم بهره بردار قبلی منتشر شود؟
مهندس بهرامن در پاسخ می گوید البته ما این را ندیده ایم ولی شاید به یک دلیلی ، یک اطلاع رسانی بد در این باره در جامعه وجود دارد که باعث می شود اخبار و شایعات در مورد آن شنیده شود اما به هر حال ما همیشه آن چیزی که پیش روی ما واقعیت دارد و مستند است باید بگوئیم. این معدن از سال ۹۹دیگر از اختیار موسسه توانبخشی و مدیران معدن دهبید خارج شده آن هم به طور دلخواه خودشان ، نه اینکه تخلفی در آن بوده باشد بلکه به خواسته خودشان بود و در چارچوب قانون آن را انتقال دادند.
خبرنگار در پایان مصاحبه با توجه به شایعاتی در فضای مجازی که گفته می شد معدن دهبید مرغوبترین معدن سنگ مرمریت کشور بود که در اختیار مجموعه توانبخشی قرار داشت از آقای مهندس بهرامن می پرسد که آیا معدن مشابه به معدن دهبید در کشور داریم؟ مهندس بهرامن در پاسخ می گوید که این مهندسان آرشیتکت هستند که در هر دوره ای سنگهای ساختمانی را بازاریابی و به ساختمانها عرضه می کنند. در یک دوره ای سنگ مرمریت با رنگ روشن بیشتر پسندیده می شد و امروز علاوه بر آنها رنگهای دیگری که در گذشته باطله محسوب می شدند هم مورد رغبت بازار هستند . ما در کشورمان مشابه معدن سنگ دهبید که در بهترین ساختمانها مصرف می شوند هم داریم و لذا درست نیست که بگوییم که کدام مشابه هست بلکه همه آنها بازارهای خود را دارند و می توانند در صورت تلاش بازار صادراتی خود را بیابند و باسنگهای دیگر رقابت کنند.»
اگرچه مهندس بهرامن در مصاحبه خود به صراحت از شایعات ذکری به میان نمی آورد اما گفتنی است که صحبتهایی که عباس پالیزدار اولین بار راجع به این معدن در یک سخنرانی اظهار کرد سرسلسله این شایعات بود. او در طی یک سخنرانی اتهاماتی را به برخی از چهره های شناخته شده وارد ساخت. یکی از آن اتهامات در مورد معدن سنگ دهبید و موسسه توانبخشی ولیعصر (عج) و موسس آن موسسه توانبخشی یعنی مرحوم آیت اله امامی کاشانی بود که شروعی بر ایجاد این حواشی بود. آیه الله امامی کاشانی که به دلیل فرزند معلول خود پناه بسیاری از خانواده های دارای مشکلات مشابه بود تلاش زیادی کرده بود که با جلب کمک خیرین مراکزی را برای خدمت رسانی به گروه هایی از این کودکان فراهم کند. اما پالیزدار با اطلاعات ناقص از واقعیت و مخلوط کردن آن با مطالبی که از اساس کذب بود ، به یک سخنرانی در جمع دانشجویان پرداخت که در آن زمان در فضای مجازی مورد بهره برداری افراد مغرض قرار گرفت که با شاخ و برگ دادن به مطالب پالیز دار فضای مسمومی را ایجاد کردند که هدفی جز نادیده گرفتن کار خیر بزرگی که در حال انجام بود و تبدیل آن به بدبینی نداشت. این امر موجب شد که از پالیزدار شکایت شد و در دادگاه بدون آنکه دفاع موجهی از خود داشته باشد محکوم به مجازات شد لکن با عفو و بخشش مرحوم آیه الله امامی کاشانی که از ندامت او مطلع شده بودند از مجازات رهایی یافت.
پالیزدار اما در مصاحبه ای که مدتی قبل با دیده بان ایران در مورد سخنرانی های افشاگرانه بدون مدرک و دلیل خود در سالهای ۸۶ و ۸۷ داشت می گوید که در آن مقطع تیمی مرکب از داماد یکی از مقامات کشور و برادر او و دوستان دیگر آنان که در جامعه اسلامی دانشگاهیان فعال بودند، سخنرانی های من را ترتیب می دادند ، اما با دستگیری بنده هیچ اتفاقی برای آنها رخ نداد و به اصطلاح غلاف کردند و کنار کشیدند.
سیامک مدیر خراسانی قاضی پرونده پالیزدار درباره چرایی طرح ادعاهای پالیزدار گفته بود که پالیزدار به دنبال مطرح شدن بوده و قصد داشت از رانت استفاده کند و از افراد و شخصیت ها باج بگیرد.
به نقل از خبرگزاری فارس ، پالیزدار می گوید که پس از بررسی ، متوجه نادرست بودن مطالبی که منتسب به آیت اله امامی کاشانی کرده بودم شدم و از محضر آن مرحوم عذر می خواهم .
در ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۳ پالیزدار در روزنامه فرهیختگان به اظهارات خلاف در مورد مرحوم آیت اله امامی کاشانی اعتراف کرده و اضافه می کند، جوگیر شده بودم و مطالب جنجالی که از طرف من ایراد شده تحت تأثیر جو عمومی جهت جلب توجه دانشجویان در آن زمان بود.
وی در دادگاه خود در ضمن باز پرسی پرونده ضمن اقرار به اشتباهات عمدی صورت گرفته در سخنرانی های خود علیه مرحوم آیت اله امامی کاشانی گفت معادن سنگ دهبید متعلق به مجتمع توانبخشی حضرت ولی عصر (عج) بود و این شخصیت والا هیچ انتقاعی در آن مجتمع نداشت.
گفتنی است عباس پالیزدار اخیرا در پی شکایت دیگری از سوی شاکیان دیگر به حبس محکوم شده است.
آیه الله امامی کاشانی در یکی از مصاحبه های خود توضیح داده بود که به دلیل آنکه خود دارای یک فرزند مبتلا به سندرم داون بود مرتبا مورد مراجعه مردمی بود که از او بعنوان یک پدر دردمند که حرف او خریدار دارد تقاضا داشتند که فکری برای ارائه خدمت به این گروه از ضعیف ترین کودکان این مرزو بوم بکند. آنطور که امروز مهندس بهرامن در مصاحبه خود می گوید معدن دهبید که در آن زمان تازه اکتشاف شده بود و به گروهی از سرمایه گذاران بخش خصوصی و تعاونی تعلق داشت برای کمک به این تشکیلات که تازه تاسیس شده بود در اوایل دهه 1370 به آن موسسه هبه شد و در طی سالها فعالیت پرتلاش مدیران آن مجموعه ، از یک تپه و بیابان به یک معدن شناخته شده در بازار تبدیل شد و نهایتا با میل و اصرار شرکت زیرمجموعه موسسه توانبخشی بدون آنکه هیچ تخلفی داشته باشد بطور رایگان به دولت برگردانده شد و هم اکنون حدود ۵ سال از واگذاری معدن سنگ دهبید به دولت و واگذاری بعدی آن از طریق مزایده به یک شرکت تعاونی محلی می گذرد با این حال بعد از گذشت حدود ۵ سال ، هنوز از سوی فرد دیگری در فضای مجازی ادعا می شود که معدن سنگ دهبید همچنان متعلق به موسسه توانبخشی میباشد. اما این بار انگیزه این شخص چیست؟ این شخص در این خبرها با انواع شگردها و با مبالغه های کذب و شیوه های خبری ، بهره برداری از معدن دهبید را موجب می داند که اشخاصی مثل موسس موسسه توانبخشی را که هیچ نفع شخصی از این معدن نداشتند سلطان سنگ و امپراطور سنگ نامیده شوند و حتی امپراطوری این معدن را به ارث باقی گذاشته اند اما در خبرهای آنان هیچ اشاره ای نمی شود که پس چرا شرکت تعاونی محلی بهره بردار این معدن پس از واگذاری آن در سالهای قبل، دیگر با بهره برداری از این معدن نه سلطان سنگ شد و نه امپراطور؟ و چگونه از معدنی که سالها قبل به دولت واگذار شده به عنوان میراث امپراطوری یاد می کند؟ گویا انتساب دهنده این واژه ها بی توجه به واقعیت فقط به دنبال اغراض دیگری می گردد که باید انگیزه او مورد بررسی بیشتر و تحلیل قرار گیرد.
خبرنگاران ما در صدد دریافت جزئیات بیشتر از جمله اطلاعاتی در خصوص دلایل برگرداندن معدن به دولت در سال 1398 و انگیزه هایی هستند که سعی در قلب حقایق دارند و لذا به دنبال مصاحبه های بیشتر در این باره هستیم. برای جزئیات بیشتر در این موارد با ما همراه باشید.