نبرد در سایه ها ؛ جنگ رسانه‌ای موساد و راه‌های مقابله با نفوذ روانی در جامعه ایران

ریال نیوز : در دنیای امروز، مرزهای نبرد سنتی جای خود را به جبهه‌ای نامرئی و گسترده‌تر در عرصه اطلاعات، روایت‌سازی و ذهنیت‌سازی داده‌اند. آنچه روزی در میدان‌های نظامی رقم می‌خورد، حالا در فضای دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های ارتباطی شکل گرفته و مدیریت افکار عمومی به ابزاری استراتژیک در سیاست بین‌الملل تبدیل شده است.

به گزارش ریال نیوز ، در این میان، نقش بازیگران اطلاعاتی مانند سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) و ابزارهای رسانه‌ای وابسته به آن، همچون صفحه توییتری موسوم به «ترور آلارم»، در راه‌اندازی عملیات روانی علیه کشورهایی چون ایران قابل تأمل است. شناخت این تهدیدات و طراحی راهکارهای مقابله با آن‌ها، ضرورتی فوری برای نهادهای امنیتی، فرهنگی و البته آحاد جامعه به شمار می‌رود.

ترور آلارم؛ فقط یک صفحه توییتر نیست
شبکه‌ای چون «ترور آلارم»، در ظاهر یک حساب خبری–تحلیلی امنیتی است که با پوشش هشدارهای فوری و تحلیل رخدادهای منطقه‌ای، خصوصاً در ایران، فعالیت می‌کند. اما پشت این روایت رسانه‌ای، شواهد بسیاری از پیوندهای ساختاری با موساد دیده می‌شود؛ از نوع انتشار اطلاعات، زمان‌بندی محتواها، تا همزمانی هشدارهای آن با حوادث مهم امنیتی.

نقش اصلی این شبکه‌ها نه صرفاً اطلاع‌رسانی، بلکه تأثیرگذاری عمیق روانی و برهم زدن تمرکز نهادهای امنیتی و افکار عمومی است. گاه با پیش‌بینی عملیات پیش از وقوع، گاه با پخش شایعات هدفمند، و اغلب با بهره‌گیری از روایت‌های هیجانی برای القای بحران دائمی در کشور.

تاکتیک‌های کلیدی موساد در جنگ روانی فضای مجازی:
شبکه‌های اطلاعاتی وابسته به موساد، از جمله ابزارهایی مانند ترور آلارم، از چند تاکتیک شناخته‌شده برای تأثیرگذاری بهره می‌برند:

پیش‌بینی و القای کنترل بر رویدادها: انتشار هشدار قبل از حادثه‌ای خاص، برای القای تسلط اطلاعاتی و ایجاد اضطراب در مخاطب.

اطلاعات نیمه‌درست: ترکیب داده‌های واقعی با جزئیات ساختگی برای گمراه‌سازی مخاطب و تخریب اعتماد عمومی.

بزرگ‌نمایی شکاف‌ها: تمرکز بر نارضایتی‌های اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی با هدف القای ناتوانی حکومت.

استفاده از ربات‌ها و حساب‌های ناشناس: برای ایجاد طنین گسترده و القای حمایت عمومی از روایت‌های خاص.

هدف‌گیری نخبگان و منابع انسانی داخلی: با پیشنهادهای وسوسه‌انگیز یا فریب‌های مهندسی اجتماعی برای نفوذ اطلاعاتی.

از ترور دانشمندان تا مهندسی افکار عمومی

عملیات‌هایی چون ترور دانشمندان هسته‌ای ایران نه‌تنها از نظر میدانی، بلکه از حیث جنگ روانی نیز طراحی شده‌اند. در بسیاری از این موارد، هشدارهایی مبهم از سوی حساب‌هایی نظیر ترور آلارم پیش‌تر منتشر شده‌اند تا با ایجاد حس شکست اطلاعاتی در افکار عمومی، به فشار روانی بر مسئولان و جامعه دامن زده شود.

هدف نهایی این شبکه‌ها نه‌فقط حذف فیزیکی اهداف، بلکه از بین بردن حس امنیت در جامعه، تضعیف روحیه نخبگان و القای شکست در ساختارهای کلیدی کشور است.

جامعه هدف حملات روانی موساد کیست؟
بر اساس الگوهای تحلیل‌شده، چهار دسته اصلی بیشترین هدف حملات روانی هستند:

1. جوانان و کاربران پرمصرف فضای مجازی: ساده‌ترین قربانیان بازنشر شایعات یا قرارگیری در دام ارتباطات مشکوک.

2. دانشجویان و محققان دانشگاهی: به دلیل دسترسی به اطلاعات علمی و امکان تعاملات بین‌المللی.

3. نخبگان علمی، پژوهشگران و متخصصان حساس: اهداف اصلی جذب یا حذف فیزیکی در پروژه‌های کلیدی.

4. مدیران IT و فعالان سایبری: خط مقدم دفاع اطلاعاتی کشور که در صورت نفوذ، ضربه‌ای حیاتی به امنیت ملی وارد می‌شود.

راهبردهای مقابله‌ای برای اقشار مختلف جامعه:
برای مقابله مؤثر با نفوذ روانی، هر قشر جامعه باید نقشی فعال بر عهده گیرد. راهکارها به تفکیک زیر ارائه می‌شوند:

برای عموم مردم:

پیش از بازنشر اخبار، منبع و سند آن را بررسی کنید.

از فاش کردن اطلاعات شخصی (مکان، عکس خانوادگی، شماره پلاک و …) در شبکه‌های اجتماعی بپرهیزید.

به درخواست‌های ارتباطی مشکوک یا نامشخص پاسخ ندهید.

هرگونه فعالیت یا پیام غیرعادی را به مراجع مسئول گزارش دهید.

در دوره‌های سواد رسانه‌ای و امنیت دیجیتال شرکت کنید.

برای دانشجویان:

مراقب پیشنهادهای همکاری مشکوک (بورس، پروژه، سفر علمی) باشید.

داده‌های تحقیقاتی را رمزنگاری و در محیط‌های امن نگهداری کنید.

در ارتباطات بین‌المللی، مراقب سوالات اطلاعاتی خارج از عرف باشید.

از بازگو کردن جزئیات پروژه‌های حساس ملی در همایش‌ها پرهیز کنید.

برای نخبگان و پژوهشگران:

مسیرهای روزانه را تغییر دهید و آموزش‌های امنیت شخصی را جدی بگیرید.

در شبکه‌های اجتماعی از انتشار لحظه‌ای موفقیت‌ها و عکس جلسات مهم پرهیز کنید.

نرم‌افزارهای ارتباطی امن استفاده کنید و از کلیک روی لینک‌های مشکوک
بپرهیزید.

همکاری با نهادهای حفاظتی و گزارش‌دهی دقیق را در دستور کار قرار دهید.

برای مدیران فناوری اطلاعات:

رمزنگاری، احراز هویت چندمرحله‌ای و محدودسازی دسترسی‌ها را پیاده‌سازی کنید.

با آموزش‌های دوره‌ای، آگاهی کارکنان را در برابر حملات فیشینگ افزایش دهید.

شبکه را مانیتور و رفتارهای مشکوک را مستندسازی و تحلیل کنید.

پشتیبان‌گیری امن و تست مداوم فرآیند بازیابی اطلاعات را فراموش نکنید.

مسئولیت نهادهای امنیتی و حاکمیتی:
وظیفه مقابله با جنگ روانی صرفاً بر دوش افراد نیست. نهادهای امنیتی، فرهنگی و آموزشی کشور باید با رویکردی جامع وارد عمل شوند:

افزایش سواد رسانه‌ای عمومی از مدارس تا دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و خانواده‌ها

ارائه اطلاعات صحیح و به‌موقع در مواجهه با شایعات و شبهات

توسعه زیرساخت‌های امنیت سایبری در ادارات، دانشگاه‌ها، و نهادهای حیاتی

افشاگری مستند از فعالیت‌های روانی دشمن برای جلب اعتماد عمومی

هم‌افزایی اطلاعاتی بین نهادها برای رصد دقیق تهدیدات و خنثی‌سازی آنها

آموزش و تجهیز نیروهای تخصصی در جنگ اطلاعاتی برای رویارویی هوشمندانه با تهدیدات نوین

نتیجه‌گیری:
در این نبرد، ذهن‌ها هدف است

نبرد موساد و شبکه‌هایی چون ترور آلارم با ایران، نبردی نظامی یا فیزیکی نیست؛ این جنگی برای تصرف ذهن‌هاست. در این میدان، دانایی و آگاهی مهم‌ترین ابزار دفاعی ما هستند. هر شهروند، از نوجوان تا مدیر ارشد، نقشی اساسی در ایمن‌سازی فضای روانی کشور دارد.

امنیت، امروز بیش از هر زمان دیگری، محصول مشارکت ملی است. از انتخاب یک خبر برای بازنشر تا رعایت مسائل فنی در فضای سایبری، کوچک‌ترین اقدام فردی می‌تواند در تقویت یا تضعیف جبهه روانی کشور نقش داشته باشد.

در این جنگ بی‌صدا، فقط با آگاهی می‌توان شنوا و مقاوم ماند.

یادداشت تحلیلی/ علی علیزاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − سیزده =

پربازدیدترین ها