ریال نیوز : ناصر شریفی مطلق ، فعال اجتماعی با ارسال یادداشتی به ریال نیوز به نقد نحوه طراحی و اجرای تسهیلات «سفر کارت» سازمان بهزیستی کشور پرداخت.
به گزارش ریال نیوز ، متن یادداشت به این شرح است :
فلسفه تأسیس مراکز خدمات بهزیستی موسوم به «مثبت زندگی» مبتنی بر اصولی نظیر تمرکززدایی، تسهیل دسترسی جامعه هدف به خدمات، کاهش بروکراسی اداری، حذف مراجعات حضوری غیرضرور، و صیانت از کرامت انسانی مددجویان، بهویژه افراد دارای معلولیت شدید و خیلی شدید بوده است. بر این اساس، انتظار میرود تمامی سیاستها و برنامههای اجرایی سازمان بهزیستی کشور در امتداد این اصول و با رویکردی مبتنی بر شواهد، کارآمدی و اثربخشی طراحی و اجرا شوند.
با این حال، بررسی نحوه اجرای تسهیلات بلاعوض اعطایی تحت عنوان «سفر کارت» به مبلغ دو میلیون تومان طی سالهای اخیر، نشاندهنده وجود نارساییهای ساختاری، اجرایی و اقتصادی جدی است که نهتنها اهداف حمایتی طرح را محقق ننموده ، بلکه در برخی موارد، پیامدهای معکوس برای جامعه هدف نیز به همراه داشته است.
نخستین اشکال اساسی، پیچیدگی و چندمرحلهای بودن فرآیند صدور و فعالسازی کارت است. فرآیندی که بهجای بهرهگیری از زیرساختهای الکترونیکی، بانکهای اطلاعاتی موجود و احراز هویت غیرحضوری، عملاً مددجویان و معلولین شدید و خیلی شدید را ملزم به مراجعه حضوری به مراکز مثبت زندگی مینماید ، این الزام، از منظر سیاستگذاری اجتماعی، نادیدهگرفتن مستقیم محدودیتهای حرکتی، جسمی و درمانی گروه هدف محسوب میشود و با اصل «طراحی خدمات متناسب با توانمندی دریافتکننده» در تعارض آشکار قرار دارد.
از منظر اقتصادی، الزام به مراجعه حضوری، هزینههای مستقیم و غیرمستقیم قابل توجهی را به مددجویان تحمیل مینماید . هزینه ایاب و ذهاب، استفاده از وسایل حملونقل ویژه، همراه اجباری و در مواردی از دست رفتن زمان درمان یا توانبخشی، مجموعاً بین چندصد هزار تومان تا بیش از یک میلیون تومان برای هر مراجعه برآورد میشود. بدین ترتیب، بخش قابل توجهی از تسهیلات دو میلیون تومانی، پیش از آنکه صرف هدف اصلی (سفر) شود، عملاً در فرآیند دریافت همان تسهیلات مستهلک میگردد؛ پدیدهای که از منظر تحلیل هزینه–فایده، ، فاقد هر گونه توجیه فنی _ اقتصادی میباشد.
در سوی دیگر، این فرآیند ناکارآمد، بار مالی و اجرایی مضاعفی را نیز به مراکز مثبت زندگی تحمیل نموده است. تخصیص نیروی انسانی، زمان کارشناسان، هزینههای اداری، پاسخگویی به مراجعات حضوری و مدیریت نارضایتیهای معمول میان مددجویان، همگی موجبات اتلاف منابع مادی و معنوی را فراهم می آورد که میتوانست صرف مأموریتهای اصلی این مراکز، نظیر توانمندسازی، پیگیری خدمات تخصصی و مداخلات حمایتی اثربخشتر باشد .
اشکال بنیادین دیگر، عدم تناسب مبلغ تسهیلات با واقعیتهای اقتصادی و ساختار هزینههای حملونقل کشور است. با توجه به نرخهای جاری بلیط قطار، هواپیما و حتی اتوبوسهای بینشهری، مبلغ دو میلیون تومان در بسیاری از مسیرها حتی تکافوی تهیه بلیط یکسر سفر ریلی یا هوایی را نمینماید، چه رسد به سفر رفت و برگشت یا سفر همراهدار که برای افراد دارای معلولیت شدید، یک ضرورت غیرقابل اجتناب است. از منظر محاسبات اقتصادی، تسهیلاتی که قدرت خرید آن به زیر حداقل نیاز عملیاتی سقوط کرده باشد، عملاً کارکرد حمایتی خود را از دست داده و به ابزاری صرفاً نمایشی تبدیل میشود.
در جمعبندی، میتوان ادعا کرد که : تداوم اجرای طرح موصوف و اعطاء تسهیلات «سفر کارت» با سازوکار فعلی، مصداق بارز عدم انطباق سیاست عمومی با ویژگیهای جامعه هدف، فقدان تحلیل هزینه–اثربخشی و نادیدهگرفتن اصول کرامتمحور در ارائه خدمات اجتماعی است. مع الاسف توصیه میگردد: سازمان بهزیستی کشور با بازنگری فوری و کارشناسیشده در این سیاست، نسبت به حذف الزام مراجعات حضوری، طراحی فرآیندهای تمامالکترونیک، استفاده از ظرفیت پایگاههای داده موجود، بازتعریف مبلغ تسهیلات متناسب با شاخصهای واقعی هزینه سفر و انتقال منابع از فرآیندهای پرهزینه به حمایتهای اثربخشتر اقدام نماید .
بدون چنین اصلاحاتی، نهتنها اهداف اعلامی مراکز مثبت زندگی محقق نخواهد شد، بلکه خطر تعمیق نارضایتی، تضعیف اعتماد عمومی و کاهش کارایی نظام حمایتی سازمان بهزیستی کشور نیز بهطور جدی قابل پیشبینی است.
ناصر شریفی مطلق
فعال اجتماعی _ عضو شورای مرکزی ومعاون مطالعات امور اقتصادی مجمع مشاوران نمایندگان مجلس شورای اسلامی