جنگ یا صلح با ایران تا انتخابات

حال سوال مهم این است که آینده احتمالی و پیامدهای این تحولات بر ساختار روابط تجاری بینالملل چیست. سوال مهم دیگر این است که تاثیرات احتمالی این تحولات بر وضعیت کنونی ایران چیست؟
با توجه به توضیحات مطرح شده، میتوان مدعی شد که تجارت جهانی وارد دوره پساثبات هژمونیک شده است بدان معنا که الگوی باثبات دوره پس از جنگ سرد به تدریج رنگ میبازد و روندهای متفاوت و بعضا متعارضی در تجارت جهانی در حال شکلگیری است. در درون بلوک غرب، اختلافهای فزایندهای بروز کرده است اختلافهایی که تنش تجاری اروپا و امریکا از یکسو و برگزیت از سوی دیگر نمادهای آن به شمار میآیند. در پاسیفیک به عنوان کانون جدید تجارت جهانی اگرچه روندها قدری امیدوارکننده بوده است، اما هنوز نمیتوان از سرعت گرفتن آزادسازی تجاری چندجانبه در این منطقه سخن گفت. افزون بر این و در سطح نهادی در سال گذشته سازمان تجارت جهانی بیش از پیش تضعیف شد و نقش مهم خود در مدیریت اختلافات در تجارت جهانی را تا حدی از دست داد.
با وقوع بحران کرونا و ایجاد رکودی سنگینتر از ۱۹۲۹، روشن است که حمایتگرایی و ملیگرایی اقتصادی رو به رشد خواهد بود. رشد این نیروها بیش از گذشته، تجارت آزاد را تضعیف خواهد کرد، به ویژه اشکال چندجانبه آن. افزون بر این نیروهای ژئوپلتیک به تدریج بر روندهای تجاری در جهان تاثیرات بیشتری خواهند گذاشت. تجارت به طور فزایندهای در مسیر پرچم حرکت میکند. با این وجود هنوز برای قضاوت قطعی در مورد نوعی تغییر پارادایمی در تجارت جهانی قدری زود است.
از منظر تاثیرات روند تجارت جهانی در سال ۹۸ بر ایران بهتر است چند نکته مد نظر قرار گیرد
١– گذار به دوره پساثبات هژمونیک یک روند است. آثار روندها در اقتصاد سیاسی بینالملل به کندی بروز و ظهور مییابد. بنابراین در شرایط کنونی و قرارگیری در ابتدای دوره گذار، سخن گفتن از آنار آن بر ایران به صورتی مفصل و دقیق امکانپذیر نیست. ایران کشوری است که نه تنها در حاشیه نظم هژمونیک قرار داشت بلکه بطور فزایندهای تحت فشارهای ساختاری آن قرار گرفت. در شرایط کنونی عمده معضلات ایران ناشی از امنیتی شدن تعاملات اقتصادی آن با جهان خارج در قالب تحریمهاست. دگرگونی نظام تحریمها یا کاهش جدی اثرگذاری آن در پیامد این گذار تا آیندهای کوتاهمدت امکانپذیر نیست. نظام دلار همچنان در اقتصاد جهانی برتری خواهد داشت، نظام مالی جهانی تحت سیطره امریکا خواهد ماند و کشورها و شرکتها همچنان ریسک مناسبات تجاری عادی با ایران را نخواهند پذیرفت. اما در بازه زمانی چندساله ممکن است این گذار و شتاب گرفتن آن گشایشهایی برای ایران ایجاد کند، به ویژه اگر روند تیرگی روابط چین و امریکا تعمیق شود.
٢– تا آیندهای کوتاهمدت یا به بیان دیگرتا سوم نوامبر ۲۰۲۰ روزی که انتخابات ریاستجمهوری امریکا به سرانجام میرسد، کلیدیترین موضوع تاثیرگذار بر اقتصاد سیاسی ایران، میزان آسیبی است که کرونا به اقتصاد سیاسی امریکا وارد میآورد و نتایجی که این آسیبها در سیاست خارجی آن تولید میکند. نگرش خوشبینانه استدلال میکند که ترامپ با از دست دادن برگ برنده اقتصاد، بن بست مذاکرات با کره شمالی و تنش فزاینده با چین، نیاز به پیروزی در سیاست خارجی خواهد داشت و ایران میتواند برگ برنده مهمی باشد. از این منظر در ماههای آنی، احتمال شکلگیری نوعی توافق بین ایران و امریکا بیش از هر زمانی در دوره ترامپ خواهد بود.
از سوی دیگر، دیدگاه بدبینانه استدلال میکند که ترامپ احتمالا این برگ برنده را از مسیر یک جنگ محدود با ایران و نیل به پیروزی قاطع به دست خواهد آورد، جنگی که فضای سیاسی امریکا را دگرگون خواهد کرد، در تداوم رفتار تاریخی افکار عمومی امریکا، آنها را به گرد رییسجمهور خواهد آورد و لابی صهیونیستی را در راستای انتخاب مجدد او به حرکت در خواهد آورد. کوتاه سخن آنکه در ماههای آنی تجارت خارجی ایران در حوزه متغیرهای خارجی بیش از هر متغیری تحت تاثیر روند تحول در سیاست داخلی امریکا خواهد بود، روندی که با ابهامات و پیچیدگیهای فزایندهای مواجه است.