تبیین و طراحی فرآیند بین المللی شدن آموزش عالی ایران

ریال نیوز : نظامهاي آموزش عالي در سطح جهان، در دو دهة گذشته، دستخوش تغيير بوده است. توسعة ارتباطات پيشرفته و فناوري اطلاعات، افزايش مبادلة نيروي انساني بينالمللي، تأكيد بيشتر بر اقتصاد بازار و آزادسازي تجارت، تمركز بر جامعة دانش بنيان، افزايش سطوح سرمايهگذاريهاي خصوصي و كاهش بودجة عمومي در حمايت از آموزش و يادگيري مادامالعمر از جمله محركان اصلي تغيير بوده است (نايت، 2004). بر اين اساس، دانشگاهها براي بقاء در قرن بيست و يكم بايد خود را براي رويارويي، با تغييرات ياد شده و نيز تحولات علمي و فناوري جهاني سازگار كنند. يكي از اين تحولات، بينالمللي شدن دانشگاهها است.
دانشگاههاي برتر در تقويت كيفيت خود در ابعاد بينالمللي تلاش ميكنند، در غير اين صورت ناگزير به از دست دادن شرايط دستيابي به كيفيت مطلوب خواهند بود.
ارزش و اهمیت پدیده بینالمللی شدن آموزش عالی بسیار فراتر از آمد و شد و یا حضور دانشجویان خارجی در پردیسهای دانشگاهی و یا ارقام و درآمدهای اقتصادی ناشی از آن است (خورسندی طاسکو 2014؛ نایت 2008). یک دهه پس از جنگ جهانی دوم، سیاستگذاران اجتماعی ملتها بر این باور بودند که اگر نظام آموزش عالی و دانشگاههای کشورشان بینالمللی و بینفرهنگی شوند، فرهنگ، جامعه، ارزشها و به طور کلی ملت آن کشور مورد پذیرش و اقبال عمومی جامعه جهانی قرار میگیرد. این بدین معنی بود که اگر دانشگاهها و مراکز تحقیقات یک کشور محل آمد و شد دانشجویان، استادان و پژوهشگران برجسته خارجی باشند، جامعه جهانی نه تنها کیفیت نظام آموزش عالی بلکه فرهنگ و رفتار اجتماعی آن ملت را در عرصههای بینالمللی به عنوان کنشگر فعال و مثبت جهانی پذیرفته و مورد اعتنا قرار میدهد. در نتیجه سیاستگذاران اجتماعی کشورهای توسعه یافته (کنونی)، دروازههای دانشگاههای خود را به سوی متقاضیان خارجی و غیر بومی باز کرده و با تمام پتانسیل به استقبال بینالمللی کردن نظامهای آموزش عالی و دانشگاههای خود رفتند. اهمیت و ضرورت آموزش عالی بینالمللی امروزه به اندازهای آشکار است که در دهه اخیر به ندرت در خصوص نتایج و پیامدهای مطلوب آن اختلاف نظر وجود دارد. این ایده و سیاست حتی در کشورهای در حال توسعه نیز به عنوان یک سیاست ملی شناخته میشود و سیاستگذارن اجتماعی آنها آن را به عنوان یک الزام ملی و فرابخشی تعریف و تبلیغ میکنند.
كوشش در بينالمللي شدن آموزش عالي آن چنان گسترده شده است كه براي توسعة آموزش عالي در قرن بيست و يكم، يكي از توصيههاي مهم يونسكو، تقويت بعد بينالمللي شدن دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي است (يونسكو، 2009).
به طور کلی، هدف عمدۀ بینالمللیسازی آموزش عالی توسعۀ دانش، توانایی، نگرش و ارزشهایی است که در سطح بینالمللی شناخته شده است (جکسون، 2008). دیدگاه غالب این است که با تحول و ایجاد تغییر در برخی از ابعاد، ساختارها و برنامههای آموزش عالی در جهت بینالمللی شدن، میتوان به بینالمللی شدن آموزش عالی کمک کرد. در این راستا، بسیاری از نظریهپردازان به ارائۀ دیدگاههای خود در خصوص فرایندهای بینالمللی شدن آموزش عالی پرداخته و راهکارهای پیشنهادی آنان در طول دهههای اخیر به شیوههای گوناگون به کار گرفته شده است. از لحاظ تاریخی، بیشتر به تحرک و جابجایی اساتید و دانشجویان در خارج از مرزهای ملی یک کشور اشاره داشته است (روستان 2010؛ تیچلر 2002).
پنج دليل براي بينالمللي شدن دانشگاهها وجود دارد: 1 -بهبود آمادگي دانش آموختگان؛ 2 -توجه به ابعاد بينالمللي شدن برنامة درسي؛ 3 -ارتقاي موقعيت بينالمللي دانشگاه؛ 4 -تقويت پژوهش و آثار علمي؛ 5 -گسترش تنوع هيئت علمي (مارموليو، 2012). بر اين اساس، بينالمللي شدن آموزش عالي، علاوه بر اينكه در تحقق هدفهاي توليد دانش و ياري دادن به نيازهاي جامعه كمك ميكند، به دانشگاهها ياري ميرساند تا دانشجويان آنها به آموزش با كيفيت دست يابند و در پژوهش نيز توانمند شوند.
نايت (1994)، براي بينالمللي شدن آموزش عالي، دلايل زير را عرضه ميكند: آمادهتر كردن دانشآموختگان و محققان براي جهان در حال تحول، وابستگي جهاني به شهرية دانشجويان، تقويت بعد ملّي و بينالمللي در تحقيق، تقويت تعامل قومي و فرهنگي، حفظ رقابت اقتصادي، مرتبط كردن سيستمهاي دانشگاهي، كمك به تعامل اجتماعي، نوآوري در رقابتهاي فني و علمي و كمك به روابط صلحآميز در بين ملتها (نايت، 1994). مطالعات تجربي دو تن از پژوهشگران مؤسسة تكنولوژي جورجيا، (بازمن و لي در سال 2003) نشان داده است كه ارتباطات و همكاريهاي بينالمللي دانشگاهي بر ميزان، نوع و كيفيت نوآوريها و ابداعات علمي دانشگاهيان تأثير ميگذارد. علاوه بر آن بينالمللي شدن باعث تقويت رقابتهاي دانشگاهي و ارتقاء استانداردهاي كيفيت آموزش ميشود (به نقل از فاضلي، 1383). اين امر همچنين موجب افزايش درك و شناخت بين فرهنگي، آشنايي دانشجويان بومي با مسائل بينالمللي و ايجاد منابع درآمدي جديد است (نايت، 2003)؛ همچنين، ارتباطات بينالمللي ميتواند در جهت تغيير روند فرار مغزها از كشورهاي در حال توسعه و ماندگاري آنها به كار گرفته شود (فراستخواه، 1377)؛ لذا ميتوان گفت كه بينالمللي شدن يك دانشگاه، علاوه بر رسميت و آوازة بينالمللي، توجه ملّي را به دنبال خواهد داشت و باعث مشاركت بيشتر اعضاي هيئت علمي و دانشجويان در فعاليتهاي علمي بينالمللي ميشود (مستن هاوس، 1999). علاوه بر اينكه يك دانشگاه از طريق آموزش عالي فراملّي ميتواند تلاشهاي بينالمللي شدن خود را افزايش دهد (بازرگان و همكاران، 1389). كوششهاي ديگري مانند عضويت فعال در شبكههاي بينالمللي دانشگاهي نيز ميتواند اين امر را تقويت كند. هر چند در ايران نيز كوششهايي براي بينالمللي شدن دانشگاهها انجام شده است؛ اما برخي پژوهشها (منتظر، 1387).
ایران کشوری است دارای تمدن و پیشینۀ طولانی که در عرصۀ علوم و آموزش؛ همچنین در زمینۀ آموزش و مطالعات بینالمللی از پیشینۀ درخشانی برخوردار است. برای نمونه، دانشگاه جندیشاپور ایران در قرن پنجم، مرکزی برای فعالیتهای علمی و تبادل اطلاعات بین دانشمندان ایرانی، هندی، یونانی و سریانی بود که میتواند دال بر ظرفیت بالقوۀ ایران برای تبدیل شدن به کشوری برای میزبانی دانشجویان بینالمللی به ویژه از قارۀ آسیا و منطقه باشد؛ درحالیکه بر اساس آمار تعداد کل دانشجویان بینالمللی که به گونهای پراکنده در دانشگاههای ایران مشغول به تحصیل هستند، کمتر از 1500 نفر اعلام شده است (آمار آموزش عالی در ایران، 2007-2006).
از سوی دیگر، مطالعه در اسناد بالادستی مرتبط چون «سند چشمانداز 20 ساله»؛ بر توسعۀ جایگاه جهانی ایران در بخشهای اقتصادی، علمی و فناوری و تلاش برای دستیابی به اقتصاد متنوع و متکی بر منابع دانش و آگاهی، سرمایۀ انسانی و فناوری نوین تاکید دارند. در سیاستها و اقدامات فرا بخشی «سند چشمانداز 20 ساله»، رهنمودهای مشخصی برای بینالمللی کردن فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و همکاریهای بینالمللی و فناوری آمده است. همچنین، در قانون اهداف، وظایف و تشکیلات وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، شاخص همکاریهای بینالمللی از جمله شاخصهای نقشه جامع علمی کشور تلقی شده است (دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1378) که تحقق آن مستلزم روی آوردن به بینالمللیسازی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی است که تحقق آن مستلزم روی آوردن به بینالمللیسازی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی است.
دادههاي فوق نشان دهندة آن است كه بهرغم بيان سياستهاي موردنظر براي بينالمللي شدن آموزش عالي كشور، هنوز راه طولاني در اين حيطه در پيش است. بر این اساس تدوین مدلی جهت توسعه بينالمللي شدن آموزش عالي كشور از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. این مدل به دانشگاهها کمک خواهد کرد تا بتوانند از مسائل اختلاف فرهنگی و نوع تفکر دانشجویان خارجی در حال تحصیل در یک دانشگاه ایجاد شده توسط ایرانیها مطلع شوند و اقدامات مقتضی را انجام دهند.
ادامه دارد…
فرزاد قاسم زاده
دکتری کارآفرینی-بین الملل