کولبران مانع تولید داخلی نیستند

دکتر طبیبیان، اقتصاد‌دان و کارشناس مسایل اقتصاد ایران با اشاره به این مطلب گفت درباره این مسایل ۲  نکته را یاد اور می شوم:

یکم –  تاریخ هم نشان می دهد مهمترین شهرهای کشورها شهرهای بندری هستند که محل تجارت است. درایران ما تجارت خارجی از سوی هرکس جز توسط دولت و افرادی که به کانال های دولتی وصل می شوند جرم به حساب می آید. به همین دلیل شهروندان در مناطقی که ساحل دارند به ناچار باید خارج از دید ماموران فعالیت کنند و به همین دلیل می شوند قاچاقچی. در صورتی که بر اساس آموزه های اسلام تجارت هر کالا در شرایط عمومی آزاد است جز کالاهای حرام مثل مسکرات و غیره. مردم ساحل نشین عموماً در فقر به سر می برند و این ساز و کار خود یک عامل فقر پایدار آنان بوده است. برای امرار معاش به تجارت مشغولند، ماموران آنان را دستگیر، اموال ضبط، عامل جریمه شده و زندانی می شود، خانواده بی پناه می ماند  و پس از آزادی مجموعه فقیر تر و همان راه قبلی. این را اینجانب از دهه شصت و هفتاد که در سازمان برنامه بودم و به مناطق سفر می کردم به عینه از نزدیک دیدم در آن زمان در گزارش ها نوشتم بعدا در جراید هم مطرح کردم که این هم وطنان ما تاجر هستند به آنان منزلت تاجر و روال قابل نظارت تجارت عطا کنید و البته توجهی نشد و این گرفتاری شامل کول بر ها هم می شود.

در حال حاضر هم به دلیل تحریم های همه جانبه همین به اصطلاح قاچاقچیان و کول بران هستند که کمک می کنند چرخ اقتصاد کشور بچرخد. این تصور که این ها مانع تولید داخلی می شوند تصور بی مبنایی است. شما هزاران قانون و بخشنامه و تشکیلات دارید که مانع فعالیت اقتصادی هستند، از جمله تعزیرات و ستاد تنظیم بازار و قیمتگذاری اجباری… اگر این محدودیت ها بر طرف شود امکان توسعه فعالیت های اقتصادی به مراتب بیش از آتش زدن مال و منال مرزنشینان توسعه می یابد.

یک مورد قابل توجه قاچاق سوخت است، این امر هم بر پشت موتور و قاطر تا شنا ورهای بزرگ انجام می شود. تا مادام که تفاوت چشم گیر بین قیمت در دو طرف مرز وجود دارد این داستان ادامه دارد.اگر بشود کسانی که با شناور و بندر در این کار در گیرند پرهیز داده شوند اقدام موثری است، خرده پاها را نیز تا زمان حل شدن عامل مسئله بهتر است با دید اغماض نگریست.

دوم – یادآورمی شوم  که اقتصاد به روش خشونت آمیز تمکین نمی کند قاعده خودش را دارد و فقط در قاعده خودش بازی می کند. در پاییز 1397 بود که قیمت طلا و ارز به شدت بالا رفت( به دلائل قابل درک) و فرد معمر بزرگواری گفت که دوسه نفر اخلال گر اعدام شوند مشکل حل می شود، در منابع خبری این خبر آمد درهمان روزها دو معامله گر عمده سکه و ارز پیدا شد ند و یکی از آنها به درجه سلطانی مفتخر و بعد اعدام شد . اگر حافظه اجازه دهد آن وقت قیمت سکه حدود 4 میلیون تومان بود وحالا نزدیک به حالا بین هشت  میلیون تومان شده است ومعلوم می شود هیچ اثری از اعدام سلطان سکه نپذیرفته است.. حالا بازهم یک  سلطان خود رو هم یافت شده و تاجگذاری نیز شده است انجام. این به نظر می رسد دراین راه پر محنت  باید منتظر کشف سلطان های مختلف  مثل سلطان فولاد، سلطان جوجه، سلطان ارز، سلطان شکر، سلطان طلا، سلطان اتومبیلباشیم.  خوب است از هرچه کم داریم از این یکی کم نداریم .

و اما درس اخلاقی این مطلب. داستان حاکم مراغه را بشنوید که درس عمیقی است برای طالبان پست و مقام است.  گویند روزی حاکم جدید مراغه را با تشریفات به طرف در وازه ورودی مراغه می بردند و اهالی شهر هم در استقبال گرد آمده بودن. در آن لحظه حاکم جدید ملاحظه کرد که فردی را با کتک و پس گردنی از دروازه بیرون می آورند، پرسید این بی نوا چه کسی است، گفتند حاکم قبلی است. به هر حال با تقریب می توان پیشنهاد داد کسانی که در این بازار رانتی فعال هستند بهتر است در همان حد نایب  یا کمک نایب بمانند و به حیطه سلطان شدن نزدیک نشوند برای سلامت سر مناسب تر است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − 3 =

دکمه بازگشت به بالا